شعر بسیار زیبا از حزین لاهیجی:
داغ سودای تو دارد، دل دیوانهی ما
کعبه لبیک زند بر در بتخانهی ما
عشق را کعبهی مقصود، سویدای دل است
لیلی از خودکند ایجاد، سیه خانهی ما
شور دیوانگی و شیوهی اطفال یکی ست
هست سربازی ما، بازی طفلانهی ما
شمع ظلمتکده و کعبه و بتخانه یکیست
عالم آراست، فروغ رخ جانانهی ما
هر چه هستی، غمی از نیک و بد خویش مخور
دُرد را صاف کند، ساقی میخانهی ما
ما و دل از دو جهان دور، کناری داریم
سیل را راه نیفتاده به ویرانهی ما
کاوش دیده، دل از سینهی ما بیرون کرد
خانه پرداز بود گریهی مستانهی ما
سر نیاری بدر، از حرف پریشان سخنان
آشنا تا نشود، معنی بیگانهی ما
دو جهان تنگتر از دیدهی مور است حزین
در گشاد نظر همّت مردانهی ما
حزین
نظرات
ارسال یک نظر